مهاجرت به روسیه امروزه، مهاجرت در جامعه کم تر به معنای مهاجرت کاری یا تفریحی، به کار می رود؛ بلکه بیشتر جا به جایی دائم یا بلندمدت مانند مهاجرت به روسیه معنا می شود. به همین دلیل، منظور از مهاجرت در ب, ...ادامه مطلب
هموطنان خوب ما در اهواز طی چندین سال اخیر جزء بهترین گردشگران برای سفر به ارمنستان هستند و به دلایل آب و هوای اهواز بیشتر سفرعای که توسط هوطنان اهوازی به کشور ارمنستان صورت میگیرد در تابستان است چرا ک, ...ادامه مطلب
سریع ترین و امن ترین راه مهاجرت به خارج امروزه بسیاری از افراد در جهان به دنبال ارتقای سطح کیفی زندگی و یا شغلی و … خود هستند. و سعی بر این دارند که با مهاجرت به بهترین کشورهای دنیا به خواسته خود برس, ...ادامه مطلب
راه ها و روش های مهاجرت به روسیه مهاجرت در دنیا با توجه به قدمت آن و ادامه آن تا امروز جزو واقعیات مهم در زمین به حساب می آید. این رفتن به مکان دیگر را به خارج از کشور محل تولد مهاجرت می گویند. مهاجرت, ...ادامه مطلب
فایروال فورتی گیت از قدرت فایروالینگ بالا برخوردار است و دارای ویژگی های Application Control, Antivirus, Anti-spyware, VPN, web filtering و …می باشد. با ۵۲Gbps توان عملیاتی فایروال و زمان تاخیر کم، فو, ...ادامه مطلب
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند. همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظر, ...ادامه مطلب
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است. همچنین وبلاگ نویسی ی, ...ادامه مطلب
پدر جان که از دیشب همونجور جلوی تلویزیون خوابش برده بود و هنوزم به همون حالت دراز کش داره اختتامیه جشنواره نگا میکنه تا لحظاتی دیگر اگر زخم بستر نگیره کپکه رو میزنه دیگه:-/ ماشینو حالا زده تو پارکینگ منم نمیتونم درش بیارم میگه خودت برو ماشینو بیار بیرون:-/ این اطرافم که همش پارکو فضای سبزه هیچ خبریم نیس پیاده بریم بیرون الان هممون بیکار نشستیم نگاه هم میکنیم:-/ حتی توتکم ساکت نشسته زل زده به پنجره رو بهروش:-/ روزای تعطیل ماهم به همین زیبایی میگذرد... , ...ادامه مطلب
دلم یه خونه تکونی(در اصل وبلاگ تکونی) اساسی میخواد از اسم وب گرفته تا قالبو هدر و همه چی + حالا فک نکنین فقط وبمو دلم میخواد تغییر بدم اونقد برای عید برنامه چیدم اونقدر میخوام تغییر بدمو تغییر کنم... ولی میدونم همش مال همین الانه که پر از انگیزهو شور زندگیم احتمالا دم دمای عید کلا همه شون از سرم بپره:)) مگر اینکه یکی مثه مامان یاریم کنه(که اونم حس میکنم الان برا اینکه نزنه تو ذوقم داره پا به پام ایده میدهو از خودش ذوق نشون میده) +اهنگ شاد بشنوین(+), ...ادامه مطلب
خانواده داشتن ماه عسل میدیدن موقع افطار یهو با خودم فکر کردم چقدر خوبه که ما سختی نکشیدیمو مارو نبردن تو برنامه چون گریه هام که دست خودم نیس و اصلا هم قابل کنترل نیس خیلی هم وحشتناکه طوریکه خودم سعی میکنم نگاه آینه نکنم تا حد امکان الین رو هم با مامان بابا بیارن اونجا الین بزنه زیر گریه طبق عادت رو , ...ادامه مطلب
خوب ازونجایی که بنده خیلییی زود ناامید شده سپس زودترترش امید میگیرم مثلا با خرید یک حسن یوسف که فردا ذوق مرگ بیدار شم بهش برسم(اگهبمیرم کی میخواد بهش برسه آخه!) *ی وقفه افتاد تو نوشتن این پست من الان یادم نمیاد چی میخواستم ادامه شو بگم:-/* (حافظِ جل, ...ادامه مطلب
+یک پیشرفت شیشصد تایی ++ انگیزه ی مضاعف +++شصدو هفت درصد ++++ نتیجه دادن تلاش +++++ اگه واقعا مفید تلاش کنیم میشه هرچیزی شدنیه ++++++ به امید خدا میریم برای دو هفته ی دیگه پ.ن: چند وقتیه تو خیابون وقتی دارم پیاده میرم سمت کتابخونه خیلی به آدمای ا, ...ادامه مطلب
دیروز که پدرجان دیدن جز همون رولت و نارنجک(همون کیک خامه ایه شما) کهرفتیم براشون خریدیم حرکت دیگه ای نمیزنیم مارو برداشتن بردن بند که خوب دریک حرکت کاملا غافلگیرانه ناهار دعوتش کردیم(مدیونین اگه فک کنین گفت کارت بانکیمو تو ماشین جا گذاشتم ما مجبور شدیم حساب کنیم:-/) حالا جدای از این ها امروز پدرج, ...ادامه مطلب
ناموسا خودمم اعصابم خورد شده از خودم نمیدونم چرا ثبات ندارم اصن یکی از دلایل اینکه نمیشد هیچجا دووم اورد علاقه ای بود که به این وبم داشتم والااااع دیروز خاله ی بابام سکته قلبی کرده بود بردنش بیمارستان منتظر بودن دکترشون بیاد برن برای آنژیو و اینا ساعت دو همهرفتیم دیدنشون قبل آنژیو یکی از حضار برگش, ...ادامه مطلب
۱. داشتیم از باغ برمیگشتیم بابا واستاد تو خاکی که مادرجانمان برن یکم چیزمیز بخرن کله صبح گشنه مارو برداشتن بردن تو کوهو بیابون مامان پیاده شد رفت تو مغازه همون موقع یک صدای ترکیدنی اومد ماشین رفت هوا بعدم چند تا قر داد اومد پایین منم همچون انیشتین برگشتم پشت به تپه خاکی پشتمون نگاه کردم به پدرجان میگم واااای یک ماشینه فکر کنم رفت تو تپه نگا نگا چه خاکیم بلند شده (یکی نیست بگه آخه خجسته جان اون میره تو تپه ماشین شما چرا باید موجمکزیکیبره!) پدرجانم که گویا باور کرده بودن نوچ نوچ کنان داشتن نگاه تپه میکردن که هردوتامون برگشتیم دیدیم نزدیک سی نفر بع, ...ادامه مطلب