یک گوشه میشینمو به کسیم کاری ندارم

ساخت وبلاگ

اگر آروم شدن به معنی بزرگ شدنه 

پس بزرگ شدم دارم بزرگ میشم

هنوز گاهی شیطنتی میکنم ولی دوباره برمیگردم یک گوشه میشینمو مشغول کار‌خودم میشم

اینجا نوشتن برام لذت داشت عاشقش بودم

عاشق اینکه من بنویسمو شما بخندین 

ولی الان یک دخترک آرومی شدم که تقریبا هیچ اتفاق خنده دار قابل تعریفی براش نمیوفته

از اینکه مطلبی برای نوشتن ندارم عصبی میشم

عادتم شده

معتادش شدم

میام صفحه رو باز میکنم میخوام شروع کنم ب نوشتن ولی میبینم هیچی ندارم برای تعریف

یک مشت اتفاق تکراریه روزمره که جذابیتی نداره 

سعی میکنم ننویسم تا وقتی دوباره با انرژی‌ برگردم و از‌ اتفاقای جذاب زندگیم بگم براتون 

زندگیم زیادی یکنواخت شده 

یک هیجان مثبت میخوام یک هیجان خوب

+نه تا عکس بیشتر این برنامه قبول نمیکرد وگرنه‌یک عالمه عکس‌ میخواستم بفرستم براتون

پ.ن: یک روز دلم‌ میخواد همه تونو ببینم:-)

من با هر چیزی یک تصویر میسازم تو ذهنم با بوی عطر با یک نوشته حتی با یک عکس از میز کارتون

ولی مطمعنن بعد دیدنتون و حقیقی شدنتون نوشتنو میذارم کنار یا هم کوچ میکنمو ناشناس یک جای دیگه ادامه میدم

موقت(بشتاااابید بشتااابید)...
ما را در سایت موقت(بشتاااابید بشتااابید) دنبال می کنید

برچسب : گوشه,میشینمو,کسیم,کاری,ندارم, نویسنده : mcheraqmoshig بازدید : 44 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:29