ثبت لحظه

ساخت وبلاگ

بعد از دو هفته ک خب بخاطر مسافرت فاصله افتاده بود 

رفتم تعلیم رانندگی برای تو شهر

مدرسش خیلی خوب بود

خیلی هم تعریف کرد که برای جلسه اول خیلی خوبی و استعداد خفنی داری:))

ولی موقع پیچ به سکته میدادمش چون فرمونو سریع برنمیگردوندم و ماشین میرفت تو جوب

اون میپرید فرمونو درست میکرد بعدم دستشو میذاشت سمت چپ قفسه سینه ش چپ چپ نگام میکرد!!!:-/


یک جام گفت دنده عوض کن راهنما راستو زدم بعد هول کردم میچییدم باز راست کردم باز پیچیدم بعد راهنمارو خاموش کردم 

حالا اون نمخنده داره چپ چپ نگام میکنه

من مثه کشه تنبونی عی عقب جلو میشدم میخندیدم میگفتم دیدی چی شد

و مربی باز داشت سمت چپ قفسه سینشو مالش میداد با قیافه ای درهم


فک کنم مشکل داشت طفلک

موقت(بشتاااابید بشتااابید)...
ما را در سایت موقت(بشتاااابید بشتااابید) دنبال می کنید

برچسب : لحظه, نویسنده : mcheraqmoshig بازدید : 39 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 0:07